درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 645
بازدید کل : 42149
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


عشقی/دوستی




احساس سوختن به تماشا نمی شود

آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .

.

.

.

این دلی که شکستی مال من نبود

خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد

خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .

.

.

.

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی

وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی

فقط نیم نگاهی میکردی . . .

.

.

.

خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت

خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .

.

.

.

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد

از عاشقی تباهی

از زندگی مصیبت

از دوستی شکستو

از سادگی خیانت . . .

.

.

.

با تو بودن خیلی وقته که گذشته

بی تو بودن مثل مهر سرنوشته

حالا اسم تو را هی زمزمه کردن

واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . .



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:33 ::  نويسنده : ساسان

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه خداحافظ ای آبی روشن دل

خداحافظ ای عطر شعر شبانه خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

پرستو ها چرا پرواز کردید / جدایی را شما آغاز کردید

خوشا آنانکه دلداری ندارند / به عشقو عاشقی کاری ندارند

خداحافظ برای تو رهایی / برای من فقط درد جدایی

خداحافظ برای تو چه آسان / ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان

خداحافظ

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

خداحافظ طلوعم / خداحافظ غروبم

خدا حافظ تو ای تنها امیدم / خداحافظ تو ای تنها امیدم . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم / توی چشام نگاه نکنی این لحظه های آخرم

آخه چطور دلم بیاد / چشماتو گریون ببینم . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

میرم ولی این و بدون / چشم انتظارت میشینم

میرم ولی گریه نکن / نذار از عشقت بمیرم

اگر توو اوج بیکسی / با عکست آروم بگیرم . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

میرم ولی بدون یکی / خیلی تو رو دوست داره

یکی که از دوریه تو / سر به بیابون میزنه

خدانگهدار عزیزم / خدانگهدار عزیزم

دارم میرم از این دیار / اینجا کسی منو نخواست

تو هم منو تنها بذار

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار / منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود

می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود

خدا حافظ برای همیشه

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

...پایان راه کاملاً پیداست!

می دهم قابش کنند

کنایه هایت را به رسم یادگاری.

و به همان دیوار میاویزمش!

جای همان دستخط تماشائی . . .

خداحافظ

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !

برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !

تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر ...

برو با یک « من» دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !

قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم

خداحافظ

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

نمیتونم ببخشمت / دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم / گندیدی و بریدمت

خدا حافظ . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

از تو تنها یک حس مانده با من امشب

که تو را گم بکنم پیش بیهودگی احساسم

آخرین بار، سلام . آخرین بار، خدا حافظ . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

رفتی اما من پنجره را تا قیامت باز میگذارم مگر یک روز از خم کوچه نمایان شوی

وبرایم دستی تکان دهی . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

باور کن که نیازی نیست به یاد کسی که نیست

اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد . . .

فراموش می کنم

خدا حافظ

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

ای کاش آشنائیها نبود یا به دنبالش جدائی ها نبود

یا مرا با او نمی کردی آشنا یا مرا از او نمی کردی جدا . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی

رو بگیری که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

گفتی محبت کن برو / باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی / دارم محبت می کنم . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است

نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها

بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

از زندگیت بیرون میروم برای همیشه

مثل همیشه عقربه ها نمیزارن حرف بزنم .

خیلی دیره . میدونستم دیر میشه . اینو از همون سلام اول فهمیدم

تا دیر نشده خداحافظ . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

خدا حافظ گل لادن تموم عاشقا باختند

ببین گریه هام از عشق چه زندونی برام ساختن

خدا حافظ گل پونه گل تنهای بی خونه

لا لایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

تو این رویای سر در گم خدا حافظ گل گندم

تو هم بازیچه ای بودی تو دست سرد این مردم

خدا حافظ گل پونه که بارونی نمیتونه

طلسم رو بر داره از این پاییز دیوونه

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم

 



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:30 ::  نويسنده : ساسان

حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات / باشد، قبول...لااقل این نکته را بدان:

آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم

در سینه می تپید،

دلم بود...

نا مهربان.. خداحافظ



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : ساسان

اولین سوال دختر ها در آغاز ترم :استاد منابع امتحان چیا هستن؟


اولین سوال پسرا از استاد در شروع ترم :استاد نه و نیم رو ده میدین؟




پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:21 ::  نويسنده : ساسان

من و تو از همان روز اول ، محکوم به از دست دادن بودیم !

تو ، همان یک ذره احساست را . . .

و من . . .

تمام زندگی ام را . . .



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:14 ::  نويسنده : ساسان

مرا با خودت ببر



دنبال بهانه اش نباش عزیزکم ...



چشم که گذاشتم برو ...



. . . و هر وقت که خواستی برگرد .



من تا بی نهایت شمردن را بلدم ...

 



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:13 ::  نويسنده : ساسان

 

 
فرهاد مجیدی
Farhad Majidi 2012.jpg
شناسنامه
نام کامل فرهاد مجیدی قادیکلایی[۱]
زادروز ۱۳ خرداد ۱۳۵۵
۳ ژوئن ۱۹۷۶ ‏(۳۶ سال)
زادگاه تهران، ایران[۱]
قد ۱٫۷۷
پست هافبک / مهاجم
اطلاعات باشگاهی
باشگاه کنونی استقلال تهران
شمارهٔ پیراهن ۷
باشگاه‌های جوانان
۱۹۹۳–۱۹۹۵ بهمن
باشگاه‌های حرفه‌ای*
سال‌ها باشگاه‌ها بازی (گل)
۱۹۹۵–۱۹۹۷ بهمن ۱۹ (۷)
۱۹۹۷–۱۹۹۹ استقلال تهران    
۲۰۰۰ راپیدوین ۱۲ (۲)
۲۰۰۰ استقلال تهران ۳ (۰)
۲۰۰۰–۲۰۰۶ الوصل   (۱۰۸)
۲۰۰۳ ← العین (قرضی) ۳ (۱)
۲۰۰۶ ← الاهلی (قرضی)   (۶)
۲۰۰۶–۲۰۰۷ النصر ۱۴ (۴)
۲۰۰۷ الاهلی ۹ (۱)
۲۰۰۷–۲۰۱۲ استقلال تهران ۱۱۷ (۳۹)
۲۰۱۲ ← الغرافه (قرضی) ۱۵ (۶)
۲۰۱۳– استقلال تهران ۴ (۲)
تیم ملی
۱۹۹۶–۲۰۱۱ ایران ۴۵ (۱۰)
*تعداد بازی‌ها و گل‌ها فقط مربوط به بازی‌های لیگ داخلی است.

فرهاد مجیدی قادیکلایی (زاده ۱۳ خرداد ۱۳۵۵) بازیکن فوتبال اهل ایران است که در حال حاضر در باشگاه استقلال تهران بازی می‌کند .

وی سابقه بازی در باشگاه‌های بهمن کرج، راپیدوین اتریش، الوصل امارات، العین امارات ، الاهلی امارات،النصر امارات و الغرافه قطر را دارد.

محتویات

  [نهفتن

زندگی شخصی

وی یک برادر و ۲ خواهر دارد. به غیر از فرهاد، برادرش فرزاد نیز به فوتبال روی آورد.[۲]

زندگی ورزشی

دوران باشگاهی

نخستین تیم رسمی که فرهاد مجیدی در آن بازی کرد، تیم جوانان کشاورز بود. او بعد از مدتی بازی در این تیم به جوانان بهمن پیوست. پس از گذشت مدت زمان کوتاهی به طور قرضی برای بازی در مسابقات استانی به تیم پارچین پیوست. بعد ۸ ماه حضور قرضی در در تیم پارچین تیم بهمن بار دیگر خواستار او شود و دوباره به این تیم بازگشت.[۳]

بهمن کرج

مجیدی در ۲ فصل حضور خود در بهمن کرج ۷ گل برای این تیم به ثمر رساند. در تیر ماه سال ۷۶ مجیدی که تنها ۲۰ سال داشت مورد توجه تیم استقلال تهران قرار گرفت و از تیم بهمن به استقلال تهران پیوست.[۴]

استقلال تهران

مجیدی در اولین فصل حضور خود در استقلال تهران همراه با این تیم قهرمان لیگ آزادگان در فصل ٧٧-٧٦ شد.در فصل بعد حضور خود در این تیم به نایب قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا، نایب قهرمانی جام حذفی، و همچنین نایب قهرمانی لیگ آزادگان دست یافت .بعد از بازی جنجالی استقلال تهران و فجر سپاسی در شیراز و محرومیت چند جلسه ای که نصیب وی شد، مجیدی راهی اتریش شد و به تیم راپید وین پیوست. [۵]

راپید وین

او در نیم فصل دوم در ۱۲ بازی برای تیم راپید وین به میدان رفت و ۲ گل هم به ثمر رساند.[۶] مجیدی با پایان فصل ۲۰۰۰-۱۹۹۹ لیگ اتریش بار دیگر به استقلال برگشت.

استقلال تهران

در سال ۱۳۷۹ و پس از بازگشت از اتریش مجیدی در ۶ بازی برای استقلال به میدان رفت و پس از مدت کوتاهی با پیشنهاد باشگاه فوتبال الوصل امارات راهی کشور امارات شد.

الوصل امارات

پس از پيوستن این بازیکن ایرانی به الوصل ، تلوزيون دبی اسپرت در گزارشی ، حضور مجیدی در این تیم را یکی از عوامل افزایش طرفداران الوصل دانست.[۷] او در ۵/۵ فصلی که الوصل را همراهی کرد ۶۸ گل در لیگ امارات و ۴۰ گل در جام حذفی، جام اتحادیه و جام خلیج فارس به ثمر رساند و به یکی از برترین گلزنان تاریخ باشگاه فوتبال الوصل امارات تبدیل شد.[۸][۹] در آوریل سال ۲۰۰۳ مجیدی به صورت قرضی از الوصل به تیم العین امارات پیوست تا این تیم را در لیگ قهرمانان آسیا همراهی کند.[۱۰]

العین امارات

او در بازی برگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ در مقابل دالیان چین در حالی که العین ۴-۲ از حریف خود عقب بود و با این نتیجه بازی به وقت اضافی کشیده می شد، در دقیقه ۸۳ گلزنی کرد تا العین فینالیست شود و با پیروزی در مقابل تروساسانا تايلند در فینال این مسابقات ، همراه با العین قهرمان لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ شود.[۱۱] پس از حضور قرضی در العین امارات ، مجیدی به الوصل امارات بازگشت و در نیم فصل دوم از فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ امارات این بار به صورت قرضی با قرادادی چهار ماهه از الوصل به الاهلیامارات پیوست.[۱۲]

الاهلی امارات

مجیدی در الاهلی موفق به زدن ۶ گل شد. او در تک مسابقه ای که برای تعیین قهرمان لیگ امارات بین الاهلی و الوحده انجام می شد و در پایان منجر به پیروزی چهار بر یک الاهلی شد ، گل دوم این تیم را به ثمر رساند تا همراه با الاهلی قهرمان لیگ امارات شود.[۱۳]بعد از قهرمانی با الاهلی در خرداد سال ۸۵ با قردادی ۲ ساله به تیم النصر امارات پیوست.

النصر امارات

مجیدی که با قردادی دو میلیون دلاری به این تیم پیوسته بود بعد از یک نیم فصل حضور در النصر به صورت قرضی بار دیگر راهی الاهلی امارات شد.[۱۴] پس از اتمام قرداد قرضی وی با الاهلی در حالی که یک سال دیگر با النصر قرارداد داشت ، قرار داد مجیدی فسخ شد[۱۵]و او در تابستان سال ۸۶ برای سومین بار به استقلال بازگشت.[۱۶]

استقلال تهران

مجیدی در بازگشت مجدد خود به استقلال موفق شد به همراه این تیم قهرمانی در جام حذفی ۸۷–۸۶ و قهرمانی لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸–۸۷ را بدست آورد. او در پایان نیم فصل ۹۱-۹۰ لیگ ایران با قردادی چهار ماهه به تیم الغرافه قطر پیوست [۱۷]پرویز مظلومی که در آن زمان مربی استقلال بود معتقد بود جدایی فرهاد مجیدی در نیم فصل باعث ناکامی استقلال در کسب مقام قهرمانی لیگ برتر ایران در پایان فصل ۹۱-۹۰ بوده است.[۱۸]

الغرافه قطر

وی در ۴ ماه حضور خود در این تیم در ۲۲ بازی که انجام داد ۷ بار موفق به گلزنی شد و به همراه الغرافه به قهرمانی جام حذفی باشگاه‌های قطر دست یافت. مجیدی در پایان این دیدار با پرچم ایران در جشن قهرمانی الغرافه شرکت کرد.[۱۹]

خداحافظی با فوتبال و بازگشت دوباره

مجیدی پس از جدایی از الغرافه قطر و به رقم پیشنهادهایی که از باشگاه راه آهن[۲۰]، مس کرمان[۲۱]، ذوب آهن[۲۲]، پرسپولیس[۲۳]،ملوان[۲۴] و تراکتورسازیادامه مطلب...



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 10:0 ::  نويسنده : ساسان

 

در این بازاره نامردی به دنبال چه میگردی؟

نمیابی تو هرگز نشان از عشق و جوانمردی

برو بگذر از این بازار.از این مستی و طنازی

اگر چون کوه هم باشی،در این دنیا تو می بازی



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 9:55 ::  نويسنده : ساسان
 

گـــــاهـــــی وقـــــتــــا مــــجـــــبـــــوری احـــــمــــق باشـــی !

                              روی کاغذ مـــــــیــــــــــنــــــــویــــــســـــــــــم

                                                  دســـــتــــــهـــــــای تـــــــــــــــــو . . .

                                                         و روی آن دســــت مــــــــــیــــــــــــــکـــــــشـــــــــــم . . . ! ! !

 



پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 9:52 ::  نويسنده : ساسان
استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردانپرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند ٥٠ گرم، ١٠٠ گرم، ١٥٠ گرم. استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اماسوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی‌افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می‌افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست‌تان کم‌کم درد می‌گیرد. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست‌تان بی‌حس می‌شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می‌گیرند و فلج می‌شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهدکشید و همه شاگردانخندیدند. استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیادر این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می‌شود؟ من چه باید بکنم؟ شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً. مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه درذهن‌تان نگهدارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی‌ترى به آنها فکرکنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر ازآن نگه‌شان دارید، فلج‌تان می‌کنند و دیگر قادر به انجام کارىنخواهید بود. فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم‌تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی‌گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می‌شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می‌آید، برآیید! یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار.زندگی همین است!!!

پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 3:52 ::  نويسنده : ساسان